آمده ام بی صدا ترین فریاد ها را از حنجره پاره پاره زمان فریاد بزنم
هابیل گونه صدا می زنم نگاه مستانه تو را در طلوع شریان های احساسم آن سان که آغوش کشیده و ...
گیر گیر گریه هاتم
اشک پلک چشمهاتم
پایبند بی ریاتم
قاب عکس بی نگاتم
مرا در آ